سرخوشي هاي فيلسوف جوان ما


 

نويسنده: بابک غفوري آذر




 

حال و احوال داريوش مهر جويي در 71 سالگي
 

چند سال پيش يکي از مهم ترين منتقدان و نويسندگان سينمايي پس از انجام گفت و گويي با داريوش مهرجويي درباره فيلم «بماني» در شرح مصاحبه ، ترجيح داده بود از موهاي بلند مهرجويي در 62 سالگي و سرزندگي و علاقه و توجه ويژه او به اين موضوع صحبت کند و آن را مهم ترين نکته جلب کننده در ديدار با اين فيلمساز ساخته شده بداند. از همان روزها تغيير ديدگاه هاي مهرجويي و سهل گيري و نوعي نگاه ساده گير و لذت بري و سرخوشي را مي شد در همين نمونه هاي کوچک و ساده ديد. دانش آموخته فلسفه دانشگاه UCLA کسي که نماد ونمونه مشخص و تمام و کامل سينماي روشنفکرانه موفق ايران است و جريان بالنده و متفاوت سينما در ايران بدون حضور او اعتباري به مراتب کمتر از نقطه امروز دارد، گويي در حال رسيدن به درک جديدي از مفهوم زندگي و ماهيت آن بود.
اين اتفاق در شروع دهه 80 بود که مهرجويي جز يک تجربه کوتاه در «دختر دايي گمشده » هنوز فيلم هاي جديدترش را نساخته و به نقطه فعلي نرسيده بود. مهرجويي امروز با ساخت فيلم هاي «مهمان مامان» و اثر پيش از آن و اپيزودي از فيلم «فرش ايراني» و فيلم نيمه بلند «طهران: در جست و جوي زيبايي» و رمان «به خاطر يک فيلم بلند لعنتي» نمايشگر دوران جديدي از افکار و انديشه هايش است.
دوره اي که ديگر از پيچيدگي ها و سير و سلوک هاي عرفاني و انديشه هاي خبري نيست و زندگي را در با هم بودن و مهرباني و خوردن و گشتن و شادي و طرب کردن خلاصه مي داند. آيا اين سرانجام تمام تطورها و کندوکاوها و سير آفاق و انفس است؟
 
 آيا از پس ساخت فيلم ها و آثار به غايت فلسفي و عميق چون «گاو» و «آقاي هالو» و «هامون» و «پري » و مقالات و ترجمه هاي «مفتش بزرگ و روشنفکران رذل» و «يونگ، خدايان و انسان مدرن» و «بعد زيبايي شناختي و زيباشناختي واقعيت » و «جهان هولوگرافيک» مهرجويي به درکي بي نهايت از کاربردهاي تمام اين مفاهيم فلسفي در زندگي رسيده است که چنين آثار ساده و بي فراز و فرودي را به ما عرضه مي کند؟
اين موضوع را از زاويه بدبينانه اي هم مي توان نگا کرد. اينکه پس از 5 دهه حضور مستمر و کامل در جريان فرهنگي و هنري کشور، مهرجويي به پايانش رسيده است. اين ديدگاه البته نظريه افراطي در واکنش به آثار متأخر اين فيلمساز و هنرمند است. هر دو اين نظرات طرفداران و معتقدان خاص خودش را دارد و هر کدام با استناد به نشانه ها و دلايلي خاص مي کوشند به اثبات نظراتشان بپردازند.
اين روزها سينماهاي تهران شاهد اکران فيلم ديگري از مهرجويي است . فيلمي که به اعتقاد بسياري نهايت نمونه اي مهرجويي در عرضه تفکر سرخوشانه اش است. نمايش «طهران: در جست وجوي زيبايي » در جشنواره فيلم فجر قبلي زمينه بحث هاي مختلفي را فراهم آورد و باعث شد صحبت درباره مهرجويي دوباره رونق بگيرد. فيلم طرفداران پرو پا قرص و منتقدان سرسختي دارد. در همان روزهاي جشنواره يکي از موفق ترين فيلمسازان جوان چند سال اخير که علاقه مندي اش به سينماي مهرجويي زبانزد است ، تا پايان نتوانسته بود به تماشاي اپيزود « طهران» بنشيند.
وقتي پس از فيلم درباره آن با او صحبت کردم از دلتنگي اش از سينماي گذشته مهرجويي صحبت مي کرد و نمي توانست به سادگي از کنار بي توجهي هاي مهرجويي در اصول ميزانسن بندي و انتخاب لنز و حرکت دوربين به سادگي بگذرد. براي کسي که اعتقاد داشت «سينما را از مهرجويي آموخته» مواجه شدن با «طهران » ساده نبود. اين فيلمساز يکي از چندين نمونه علاقه مندان مهرجويي است که نتوانسته اند با آثار جديدش کنار آيند. در مقابل البته هستند از شناخته شده ترين منتقداني که هر نماي روزهاي آشنايي را نمايشگر بلوغ نهايي يک هنرمند مي دانند.
عده اي ديگر هم از زاويه اي متفاوت فيلم را ديده اند. آنها ضمن ستايش نسبي از فيلم و تا حدودي پذيرفتن نوع نگاه سرخوشانه فيلمساز، روبرو شدن با چنين فيلمي که يکسر از لزوم ديدن خوبي ها و مهرباني ها و گذشت ها مي گويد در دوره اي که انبوهي از تعارض هاي اجتماعي و سياسي در جامعه وجود دارد، غيرمترقبه مي دانند و از مهرجويي که با آثار قبلي اش نشان داده درک درستي از وقايع اجتماعي دارد، انتظار بيشتري داشته اند.
اين منتقدان هم پاسخي چون همين نوع مواجه شدن با زندگي را نسخه امروزي مهرجويي در روبرويي با اين تعارضات مي دانند. از اين نمونه ها و اختلاف نظرها و ديدگاه ها مي توان بسيار مثال زد و تداومش به طولاني شدن مطلب دامن مي زند اما آنچه درنهايت مي شود از برآيند روبرويي با مهرجويي و آثارش نتيجه گرفت زنده و پويا بودن مهرجويي در فضاي فرهنگي ايران است . ساخته هايش همچنان با علاقه تعقيب مي شود و از وراي آنها مي توان از حضور سرزنده و شاداب يک ذهن جوان پي برد. حضوري که همان منتقد با سابقه را حتي در نوع پوشش بيروني مهرجويي نزديک به يک دهه پيش متوجه خود کرده بود.
منبع: نشريه همشهري ماه شماره 43.